کوچه خاطرات13
وروجک من... هرروز با نمکتر ودوست داشتنی تر از قبل میشی و خیلی هم شیطون.یکسره از مبلها بالامیری. ازبالای مبل میری بالای کابینت آشپزخونه. نازنین من این روزا خیلی کارم زیاده وفرصتی برای نوشتن وبلاگ ندارم. یکسالگیت تموم شده .حالا دیگه حسابی راه می ری بیشتر وقتا می دویی خیلی بامزه. همش دوست داری یکی دنبالت کنه و باهات بازی کنه و توهم بدویی. صبحها پیش مامانی می مونی تا ظهر که من از سرکار برگردم. شنیدم کلی هم بهت خوش می گذره با مامانی صبحها میری پارک وکلی بازی می کنی ، می دویی.تاب سواری می کنی ،سرسره بازی می کنی وبا چمنها بازی می کنی وخوش می گذرونی. نوش جونت عزیزم . دست مامانی هم درد نکنه. مدام گوشی های من وکنترل...