کوچه خاطرات 4
من عاشق شدم.....
عاشق لحظه های قد کشیدنت و هرروز بزرگ تر شدنت
عاشق دستان کوچکی که با بخشیدنت به زندگی ام نگرانی های زندگی را از یادم برده است
عاشق گرمای تنت وقتی که کودکانه در آغوشم جای می گیری
وصف ناپذیر است زمانی که به چشمانم می نگری و با نگاه و لبخندت در عمق جانم جای می گیری
پاییز فصل عاشقی است اما با تو تمام فصل ها عاشقم
عاشق بودنت
عاشق نفس کشیدنت
پاییزت مبارک نفسم چهارماهگیت مبارک
گل نازم چهارماهه شدی. در این ماه یک سفر رو تجربه کردی. سومین دوره واکسن ها رو زدی. برای اولین بار موهاتو کوتاه کردی و کلی کارای دیگه:
یاد گرفتی بچرخی (سه ماه و20 روزگی) و حالا دیگه من همه کارامو میزارم کنار و می شینم پیشت وحسابی مراقبتم:
اینم مراحل چرخش جوجو:
دستم مونده زیرم ولی درش میارم ، ببینید:
دیدید تونستم.
اینجا دارم تلویزیون تماشا می کنم.
مدام هم دستامو می خورم:
به همه اجسام با تعجب نگاه می کنم. هرچیزی رو که می بینم با دهنم امتحانش می کنم یعنی می خورمش.
الان می خوام اون دوربین رو بگیرم وامتحانش کنم.
تازگیا یاد گرقتم به جای مشت انگشتامو تک تک بخورم:
مامانم میگه نخور ، ولی خیلی خوشمزه است دوست دارم بخورم.
وقتی برق نیست وهمه جا تاریکه من اینجوریم:
پایان 4 ماهگی:
قد:60س م وزن:6200 ک گ دور سر:41 س م