امیرمحمدامیرمحمد، تا این لحظه: 9 سال و 11 ماه و 8 روز سن داره

ماه پیشونی

ماه عسل (کوچه خاطرات 1)

1393/4/12 16:25
نویسنده : مامان جون
188 بازدید
اشتراک گذاری

عزیز دلم امیر محمد جان:

 

یک ماه شیرین برماگذشت.

ماهی که تو با حضورت کنار ما اون رو تبدیل به یک ماه شیرین ورویایی کردی .

عزیزم تو این یک ماه خیلی بچه خوبی بودی و کم گریه کردی و مامان و بابایی رو اصلا اذیت نکردی.

و اما کارا وعکس العملهای تو  در این یک ماه:

نازنینم تو همون روزای اول (تقریبا 20 روزگی) می خندیدی.

به نور عکس العمل نشون می دادی و وقتی می خواستیم ازت عکس بگیریم چشاتو می بستی به همین دلیل تو این یک ماه نتونستیم یه عکس با چشم باز ازت بگیریم.

صداهای بلند را تشخیص می دادی و وقتی که خواب بودی اگه صدای بلند می شنیدی ناراحت می شدی و جیغ می زدی.

به پهلو می خوابیدی و دمر می شدی و ما مجبور بودیم همش بالاسرت مراقبت باشیم که نچرخی.

عزیزم تو این ماه دوتا مهمونی برات برگزار شد یکی خونه مامانی اینا در رباط کریم ویکی هم خونه مادرجون تو زادگاه پدریت در اصیل آباد شهریار.

 

تا عشق آمد دردم آسان شد،خدا را شکر! 

مادر شدم اوپاره جان شد،خدا را شکر

شوق شنیدن ریخت حتی گریه اش در من

لبخند زد جانم غزلخوان شد،خدا را شکر

من باغبان تازه کاری بودم اما او

یک غنچه زیبا و خندان شد، خدا را شکر

او آمد و باران رحمت با خودش آورد

گلخانه ما هم گلستان شد،خدا را شکر

سنگ صبورم،نور چشمم،میوه قلبم

شب را ورق زد،ماه تابان شد،خدا را شکر

مادر شدن یک امتحان سخت وشیرین است

دلواپسی هایم دو چندان شد،خدا را شکر !!!

 

اینم عکس یک ماهگیت:

پایان یک ماهگی: قد:52  وزن :3900  دور سر:34

پسندها (1)

نظرات (2)

مامان هستي
3 مرداد 93 0:44
سلام خونه مجازیت مبارک باشه ایشاله همیشه اتفاقات و رویدادهای قشنگ و زیبایی رو تجربه کنی. چقدر ناز خوابیدی. ماشاله بزرگتر شدی. خداحافظت باشه
مامان جون
3 مرداد 93 17:12
سلام ممنون از لطفتون
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به ماه پیشونی می باشد