خوش آمدی عزیزم...
پسرک نازم به دنیا خوش اومدی.
عزیزم روزی که به دنیا اومدی طوفان وحشتناکی بود که خسارات زیادی رو ببار آورد اما تو فارغ از همه جا آروم آروم داشتی قدم به این دنیا میذاشتی ومن وبابایی و خاله جونا بی صبرانه منتظر اومدنت بودیم وبالاخره اومدی.
تو غروب بدنیا اومدی و من به همراه خاله جون اون شب رو تو بیمارستان موندیم.
همش نگران بودیم که تو گریه وبی تابی کنی وشب نخوابی. اما خداروشکر انقدر بچه خوبی بودی که تمام شب رو آروم و بی صدا خوابیدی و خاله جون رو اذیت نکردی.
اینم یه عکس از اولین دقایق تولدت و حضورت توی این دنیا .
اما از اونجایی که از همون لحظه اول به نور واکنش نشون میدادی نتونستیم عکس خوبی ازت بگیریم.
وبا دیدن فلش دوربین چنان جیغی کشیدی که نگو...
اینم یه عکس از اولین لحظه ای که تو بیمارستان بغلت کردم...
این هم عکس وقتی که رسیدیم خونه و تو با خیال راحت خوابیدی...
********عزیز دلم به دنیا خوش اومدی********
قد:50سانت وزن:2880 دور سر:34