جشن دندونی
بالاخره بعد از کلی درد کشیدن وبی تابی وبی قراری و به دهن گرفتن هرچی که گیرش می اومد اولین دندون امیر محمد در 8 ماه و7 روزگی در اومد .
****** مرواریدت مبارک عزیز دلم ******
و به همین مناسبت یه جشن کوچولو برگزار کردیم...
قرار بود یه جشن حسابی برپا کنیم که درست شب قبل از جشن امیر محمد مریض شد و حسابی تب کرد و کلی گریه کرد و آروم نمی شد. تمام شب رو بالا سرش بیدار بودم و پاشورش می کردم و سعی می کردم تبش رو بیارم پایین و تبش خیلی بالا بود و من از نگرانی اصلا نخوابیدم. صبح زودم با خاله جون بردیمش تولش رو درآوردیم تا کمی بهتر شد. طفلکی اصلا حوصله نداشت . منم که شب نخوابیده بودم خیلی سرحال نبودم.
اما روز جشن:
این عکسای تزییات محل جشن که خونه خودمون برگزار شد:
اینم عکس وسایل پذیرایی مراسم:
اینم کیک که باباجون امیرمحمد زحمت سفارشش رو کشیده بود.
اینم سالاد اولویه به زحمت مامان جون:
آش دندونی که خاله جون زحمتش رو کشیده بود:
اینم تاج دندونی امیر محمد عزیز:
برگ یادگاری که مهمونای عزیز امیرمحمد براش بنویسند:
اینم چندتا عکس از ماه پیشونیه بی حوصله جشن:
اینم عکس اولین مروارید درخشان امیرمحمد:
اینم برگ یادگاری و دست خط مهمونای عزیز که برای امیر محمد نوشتند، مرسی از همشون.
دست خط ها از بالا به ترتیب: خاله جون معصومه،مادر جون اکرم،زن عموجون، عمه جون مژگان،دختر خاله مامان، زن دایی،عمه جون زهرا،خاله جون اکرم، مامان جون پروین، مامان جون،دایی جون حسین
مرسی از همگی.
گل نازم ، امیر محمد جان آرزویم سلامتی وشادابی توست.
**********مرواریدت مبارک**********